چقدر دلم هوای عصر خنک پاییزی را میکند

تا باز نگاهت را از دور جست و جو کنم

هزاران فنجان قهوه داغ در هوای نبودت قندیل بست!

و تو هنوز ناپیدایی....



 


چقدر دلم هوای عصر خنک پاییزی را میکند

که باز رو به روی یاد تو بنشینم

غرق در یاد نگاهت

در خنکای دلچسب پاییز

یک فنجان قهوه ترک بنوشم

من باز می خواهم فال بگیرم و فنجان را سر و ته می کنم

و باز نمیدانم معنی این خطوط قهوه ای چیست

و باز قطره های اشکم همه شکل ها را بهم می ریزد...







تاریخ : سه شنبه 93/6/4 | 9:38 عصر | نویسنده : سیده زهرا رحمانی / Zahra Shia | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.