بی قرارم
بی قرار چشم هایت
بی قرار لبخندنت
بی قرار آمدنت
بی قرار نیامدنت
بی قرارم
و ثانیه ها را می شمارم
برایت دعا می کنم
در همه ثانیه ها
در نگاه منی
بی قرارم... مهربانم
بی قرارم
بی قرارم
همچون عاشقی در تب نگاه یار
همچون مادری پریشان از درد کودکش
همچون کویری در عطش باران
بی قرارم ...
مرا از دور نگاه می کنی
لبخند میزنی
می دانم که می دانی
همه چیز را...
بخند به این مجنون بی قرار
عاشق لبخند تو ام
لبخند بزن
تا با گوشه لبخندت دنیا بهشت شود
بهشت چیست؟
جز نگاه تو
لبخند تو
تو تمام بهشتی
و من... بی قرارم
بی قرار از رانده شدنم... از بهشت تو... از تو
بی قرار از بی قراری ام... به مخروبه ها پناه می برم
و تو...
اشک می ریزی؟
گریه می کنی؟
لبخند می زنی به دیوانگی هایم؟
نمی دانم
اشک می ریزی مهربانم؟ به غربت خویش؟
به بی قراری من؟
به تنهایی خویش؟
به بی قراری عالم؟
به درد همه جهانیان؟
آه... محبوب مهربان همه جهانیان
بی قرار تو ام
برگرد
برگرد و همه دل های بیقرار را رام و آرام کن...
اللهم عجل لولیک الفرج