باران می بارد
و چه طراوتی را به رخ شهر می کشد
نوازش می کند گوشه گوشه شهر را
با اشک هایی از جنس عاشقی
چقدر نرم و لطیف است!
چه عاشق می بارد!
عطر تو را دارد...
محبوب من
به من بگو
چه در گوش ابرها زمزمه کرده ای که آسمان اینگونه عاشق و مهربان شده؟
و من تو را میبینم در میان قطره های و زمزمه های عاشقانه اش...
هر که را نگاهی کنی... عاشقش می کنی
دلبر دو عالمی
و دو عالم عاشقانه چشم به راه تو اند
برای آمدنت دعا می کنم
تو نیز برای من دعا کن
تا همه جسم و قلب و روح و روانم را بفدای تو کنم
یوسف بی همتای فاطمه...
اللهم عجل لولیک الفرج
تاریخ : یکشنبه 94/1/2 | 5:54 عصر | نویسنده : سیده زهرا رحمانی / Zahra Shia | نظرات ()