بیا تا در هوای تو اسیری جاودان باشم

نخواه از دوری چشمت چو ابری بی امان باشم

نگه کن بر من مجنون دلم از دوریت پر خون

بیا تا از حضور تو چو دشتی گل جوان باشم

به رسمت در سحرگاهان شود محفل پر از قرآن

دعایی کن به حالم تا چو چشمت مهربان باشم

بیا ای معنی هستی برای قلب بی تابم

بیا تا در حضور تو چو قلب آسمان باشم

دلم پر از غم و چشمم پر از اشگ از جدایی ها

بیا تا در بهار تو همیشه شادمان باشم

محبت کن به مجنونی که در عشقت شد آواره

خدا را خوش نیاید گر ز تنهایی خزان باشم

بهار خوش نگار من ببار امشب به یاس خود

که از لطف نگاه تو بهاری بی کران باشم

شاعر: سیده زهرا رحمانی

#سیده_زهرا_رحمانی #شاعرمعاصر #شاعر #معاصر #زهرا # عشق #خدا #باران #تنهایی #نور #تکیه_گاه #غم # آرامش #نور #نور_خدا #باران_نور #شعر #غزل #سیده_زهرا_رحمانی_یاس
#یاس @غزل_عشق #شکر #عاشقم #هنوز

برگرفته از کتاب شکر عاشقم هنوز از سروده های سیده زهرا رحمانی