خیلی غصه می خورم

بخاطر همه خطاهایم

...

گذشته هایم را مرور می کنم

همه را خراب کردم

 

خدایا

اعتراف می کنم

نعمت هایت را خراب کردم

...

 

 


اما چیزی هم هست

چقدر سطح امتحانات الهیت بالا رفته

مرا چه می بینی که اینقدر سخت می گیری محبوب دلم

مردود و روسیاه کلاس های عشق تو ام

آسانترش کن مهربانم

...



 

 

خسته ام خدا

به خداوندیت نمی توانم

...

مهربان نازنینم

آسان کن سطح امتحانات بندگیت را

...

مرا ببخش

و همه چیز را رو به راه کن


همه چیز را رو به راه کن

ای مهربان ترین مهربانان


 

 

 

می گویند تا مهدی موعود نیاید درست نمی شود

می گویند دل مهربانش از همه عالم بیشتر مضطر شده

یا من یجیب المضطر اذا اعاه و یکشف السوء

مهربانا

ما گمراهان بی پناه را به راه راست هدایت کن

بلکه موانع ظهور رفع شود

و او که گره گشای عالمیان است را دریاب

فرجی کن

به خداوندیت دیگر نمی توانیم

ای رحم کننده ترین رحم کنندگان

به دل مضطر زینب علی قسمت می دهم

همه گره های کور زندگیمان را باز کن

و فرج منجی ما را برسان

 

اللهم عجل لولیک الفرج









تاریخ : شنبه 93/3/3 | 12:41 عصر | نویسنده : سیده زهرا رحمانی / Zahra Shia | نظرات ()

 


تو اینترنت می گشتم عکس شهدای هسته ایو دیدم

خیلی دلم گرفت

ما همیشه قافیه رو میبازیم

چون اهل افراط و تفریطیم

یکی مثل احمدی

از یه طرف قرص و محکم از حقوق هسته ای دفاع می کنه و از طرف دیگه

 در نهایت بی عقلی و بی سیاستی با بد صحبت کردن و بی سیاست و احمقانه گفت و گو کردن گند میزنه به شعور اجتماعی و سیاسی ملت ایران

و بی پروا همه چیو خراب می کنه

و یکی هم مثل دولت جدید که میره و دست پست ترین دولت ها رو تو دست می گیره و باهاشون خفت بار ترین مذاکراتو می کنه

ما درست بشو نیستم

یا افراط

یا تفریط

آه... از دیدن عکس شهدای هسته ای خیلی قلبم تیر کشید

برای شادی روحشون صلوات

بیاید برای رهایی کشورمون از همه درد ها و مشکلات و دشمنان درونی و بیرونی، خیلی دعا کنیم

مخصوصا برای رهایی از دست کسایی که فکر می کنن خیلی خدمتگزارن

ولی دوست احمق تشریف دارن

بیاید برای کشورمون و دینمون و اسلام نابی که داریم به شدت ازش دور می شیم خیلی دعا کنیم

...


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم




اللهم عجل لولیک الفرج...






تاریخ : جمعه 93/3/2 | 3:0 صبح | نویسنده : سیده زهرا رحمانی / Zahra Shia | نظرات ()



السلام علیک یا فاطمة المعصومه


ولادت حضرت معصومه (س)

حضرت فاطمه معصومه (ع) در اوّلین روز ماه ذى قعده سال 173 هـ ق،  25 سال بعد از تولد حضرت امام رضا (ع) در شهر مدینه منوّره چشم به جهان گشود،

از میان فرزندان بزرگوار حضرت امام موسى بن جعفر(ع)، دو فرزند ایشان یعنى حضرت امام على بن موسى الرضا (ع) و حضرت فاطمه کبری (ع) ملقّب به معصومه، از ویژگی های خاص برخوردار بوده اند تا  ادامه دهنده خطّ امامت بعد از پدر باشند.

آن حضرت به همراه امام رضا (ع) هر دو در دامان پاک یک مادر بزرگوار به نام حضرت نجمه خاتون (س) که از مهاجران مغرب بود، رشد و پرورش یافته اند. این در حالى است که پدر بزرگوارشان پیوسته در زندان هارون الرشید بسر مى بردند و سرانجام در همان زندان، هنگامى که حضرت معصومه (س) در سن ده سالگى بود، به شهادت رسیدند و از آن زمان به بعد حضرت معصومه (س) تحت مراقبت برادرش امام رضا (ع) قرار گرفت.


کرامات فاطمه معصومه (س)

هنگامى که فتنه ‏ها و ابتلائات شهرها را فراگرفت بر شما باد به قم و حوالى آن، زیرا فتنه‏ها از آنجا رفع گردیده است» بحارالأنوار ج : 57 ص : 214




سفر ایشان به ایران

پس از آن که مامون خلیفه وقت، برادر فاطمه معصومه، علی بن موسی الرضا (ع)، را در سال200 ، از مدینه به مرو خواند، فاطمه معصومه همچون تعدادی از علویان، درسال 201 هجری به ایران روی آورد. وقتی که به  ساوه رسید، بیمار شد. در ساوه از همراهان خود پرسید که تا قُم چقدر فاصله‌است؟ گفتند که نزدیک است. گفت:مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که می‌فرمود:

شهر قم مرکز شیعیان ما است.


ثواب زیارت حضرت فاطمه معصومه(ع)

امام صادق(ع) فرموده اند: «خدا داراى حرمى است که آن مکّه است، و پیامبرش هم حرمى دارد که مدینه است، و امیرمؤمنین هم حرمى دارد که کوفه است و ما هم داراى حرمى هستیم که قم است و به زودى بانویى از فرزند من آن جا دفن مى شود که نامش فاطمه است. هرکسى او را زیارت کند بهشت بر او واجب مى شود.» امام صادق(ع) هنگامى این جمله را فرمودند که هنوز مادر امام موسى بن جعفر(ع) به او باردار نشده بود.

امام رضا (ع) مى فرمایند: «هرکس او (حضرت فاطمه معصومه) را زیارت کند بهشت بر او واجب مى گردد»

امام جواد (ع) فرمودند: «کسى که آرامگاه عمّه ام را در قم زیارت کند پاداش او بهشت است»



یا فاطمة معصومه

اشفعی لنا فد الدنیا و الآخرة و ما بینهما

و اشفعی لنا فی الجنة

فانک عند الله شان من الشان...


مادر مهربونم

یا فاطمه معصومه (سلام الله علیک)

مرا دریاب

امروز که همه پشت منو خالی کردن

مثل همیشه تکیه گاهم باش

و دستای کوچیک و تنها و ضعیف منو بگیر

مهربون مهربونا

یا فاطمه معصومه (س)...








تاریخ : پنج شنبه 93/3/1 | 1:0 عصر | نویسنده : سیده زهرا رحمانی / Zahra Shia | نظرات ()




می شمارم آرزوهایم را (نمی گویم دردهایم... نه... آرزوهایم)

با نام نامی تو

یا علی و یا علی و یا علی...

امروز روز میلاد توست

میلادت مبارک پدر مهربان هستی

آرزوهایم را از تو می خواهم





پدر مهربان دلم

پدر همه بی پدران

تکیه گاه همه بی کسان

آرامگاه همه خستگان

امروز روز توست

 و من

تو را قسم می دهم

به بانوی مهربان عشقت

به فاطمه تو

به شکوه صبر و ایمانت

به حسن تو

به بلندای مقام بندگیت

به حسین تو

به افتخار زندگیت

به زینب تو

به شوکت و هیبت حیدریت

به عباس تو

به ام کلثوم و محسن و علی اکبرت

به ستاره های درخشان باغ دلت

به سرور و برادرت محمد مصطفی ص

که ای پدر مهربانی که محروم از توییم...

دل یتیمم را دریاب

تا ابدی که ابدی ندارد... دلم را دریاب

دلم را... آرزوهایم را...

دردهایم را...

شادی و آرامشی که آرزویش می کنم...

 

 

 


یتیم نوازی کن

حالم خوش نیست

مرا دریاب

باری دگر یتیم نوازیت را به رخ دنیا بکش

مرا دریاب...

 


 

 

یا علی و یا علی و یا علی...










تاریخ : سه شنبه 93/2/23 | 2:5 عصر | نویسنده : سیده زهرا رحمانی / Zahra Shia | نظرات ()



گرمای بی حد پدرانه ات را می خواهم

نگاه عاشق پدرانه ات را می خواهم

عاشقانه می خواهمت

می گویند امام هر زمانی پدر امت آن زمان است

روزت مبارک

پدر مهربانم

...

گرچه خورشید پشت ابرهایی

گرچه تو را ندیده ام

اما نگاهت را حس کرده ام

مهربانیت را می فهمم

و دعاهایت را

نگرانی هایت را

عشق بی مرز پدرانه ات را

وباورت دارم

بیشتر از همه باورهایم






 امام زمان من

پدر نازنینم

پدر مهربانم

روزت مبارک



ای مهربان ترین پدر دنیا

ما را فراموش نمی کنی میدانم

رسم یتیم نوازیت را می دانم

و ما یتیمان نگاهت

درد خواهیم کشید... تا حضورت... تا ظهورت

روزت مبارک پدر نازنینم

برای آمدنت دعا می کنیم

برای دل خسته و روزگار سخت و تلخمان دعاکن

...

اللهم عجل لولیک الفرج








تاریخ : سه شنبه 93/2/23 | 1:59 عصر | نویسنده : سیده زهرا رحمانی / Zahra Shia | نظرات ()

 

 

دلم برای شانزده سالگی تنگ شده

آن زمان که همه اندیشه ام عشق بود

آن زمانی که "عشق" اگر "عشق" بود...

جورش چه کشیدنی داشت!

چه لذتی داشت!

آن زمانی که همه چیز مهم بود... جز پول!




 


خیلی خسته ام خدا

لطفا معجزه کن

مثل همیشه

بیش از همیشه...

 

 




دلم آرامش می خواهد

یک زندگی عادی

خیلی ها این را دارند... نمی دانند!

من ندارم

دلم فقط آرامش می خواهد

و یک زندگی عادی

خیلی خیلی خسته ام خدا

لطفا معجزه کن...

فقط همین!






تاریخ : پنج شنبه 93/2/18 | 7:59 عصر | نویسنده : سیده زهرا رحمانی / Zahra Shia | نظرات ()

 

 

می شمارم خوشبختی هایم را

هزاران هزاران هزار...

می شمارم گره های کور زندگیم را

پنج... شش...

خدایا

دارم دیوانه می شوم از همین پنج.. شش...

و هزاران هزار

همه نابود می شود بخاطر پنج... شش...

آرزوی مرگ میکنم

مرگ آرامگاه من است

تو مهربانی

مرا بیامرز

برای خودم فاتحه می خوانم و می اندیشم

به همین پنج... شش...









تاریخ : پنج شنبه 93/2/18 | 7:34 عصر | نویسنده : سیده زهرا رحمانی / Zahra Shia | نظرات ()

 

دلم می خواهد بمیرم

ای آنکه مرا در درد آفریدی

و آرام نگاهم می کنی

مرا ببخش

و استعفای مرا بپذیر

به خداوندیت دیگر نمی توانم...






غریبانه خواهم مرد

و کسی مرا بیاد نخواهد آورد

درد هایی که کشیدم

یک عمر...

هیچ کس... جز تو...

دیگر نمی توانم مهربانم

استعفای مرا بپذیر...





عاشقانه با تو زیستم

مرگی عاشقانه می خواهم

عاشقانه مرا بپذیر

استعفا داده ام از بودنم

عاشقانه استعفای مرا بپذیر

ای صبور ترین

...

 

 

 

 

غریبانه خواهم مرد

بی هیچ اثری از من

از همه درد هایم

از همه اشک هایم

از همه من

حالم از این دنیا بهم می خورم

عزیزترینم

لطفا استعفای مرا بپذیر

...

 

 










تاریخ : پنج شنبه 93/2/18 | 11:47 صبح | نویسنده : سیده زهرا رحمانی / Zahra Shia | نظرات ()

 

 

تمام نمی شود

باران درد

می بارد بر سرم

تو نمی آیی

نمی کشی تیغ عشق را

بازی می دهی مرا


باران درد می بارد

تمام کن مرا

تمام کن مرا

تمام کن مرا...






تاریخ : پنج شنبه 93/2/18 | 1:5 صبح | نویسنده : سیده زهرا رحمانی / Zahra Shia | نظرات ()

 

 

موشکافانه مرور می کنم

همه ثانیه ها را

...

همه جا مراقبم بودی

خیلی کم تو را دیدم!!!

...

همه جا هوایم را داشتی

خیلی کم باورت کردم!!!

...

همه جا باران اشک هایم بی امان بود

خیلی صدایت کردم... اما... آه...

هرگز به قدرت بی انتهایت تکیه نکردم... مهربانیت را باور نکردم...

عاشقانه هایت را نفهمیدم

صدایت را نشنیدم

باورت نکردم

...

شهره بندگیم گوش آسمانها را کر کرد

تو مرا شهره شهر کردی

منی که هرگز به تو تکیه نکردم!!!

 



 

 

اگر باورت کرده بودم، اگر به تو ایمان داشتم

حتی لحظه ای، از گره های کور زندگی شکایت نمی کردم

فقط دعامی کردم و با آرامش لبخند عشق می زدم

...

اگر باورت کرده بودم

از فرط استرس کمر درد شدید نمی گرفتم

بی خوابی های شدید نمی گرفتم


اگر به "تو" ایمان داشتم

به عشق و محبت تو

به مهر و رأفت تو

به قدرت و حکمت تو

اگر ایمان داشتم دوستم داری و بهترین ها را برایم می خواهی

همه زندگیم با شادی می گذشت...

اگر به تو ایمان داشتم...


ای کاش به تو ایمان داشتم

ای خداوندی

که مهربانترین مهربانانی...

 

 







تاریخ : سه شنبه 93/2/16 | 6:33 عصر | نویسنده : سیده زهرا رحمانی / Zahra Shia | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.