سکوت پر ز آتشی نشسته در کلام دل
عبور پر غرور من چو خنجری به جام دل
چو پیر می فروش شب چو پا کی اقاقیا
همیشه بغض بسته ای نشسته در کلام دل
شمیم شور و شادی از عبور سرد من چکد
نقاب خنده بر رخم و گریه گشته کام دل
گناه عشق و بی کسی و درد پیر چشمه ها
چه بی ریا صدا کنم نسیم خوش خرام دل
بیا به دشت بی کسان بدم به نو گلان ره
که خون چکد ز درد دل ز پاکی سلام دل
بیا که یاس ساده ای سروده از صفای تو
بیا که روح و جان همه نشسته خوش به دام دل
شاعر: سیده زهرا رحمانی
#سیده_زهرا_رحمانی #شاعرمعاصر #شاعر #معاصر #زهرا # عشق #خدا #باران #تنهایی #نور #تکیه_گاه #غم # آرامش #نور #نور_خدا #باران_نور #شعر #غزل @غزل_عشق #شکر #عاشقم #هنوز #نور #خدا #عشق #شهید #عشق_خدا #باران_عشق #شکر_عاشقم_هنوز #عشق_خدا #سیده_زهرا_رحمانی_یاس
#یاس
برگرفته از کتاب شکر عاشقم هنوز از سروده های سیده زهرا رحمانی