نمی گیرد سراغ من دل پر از صفای او
چرا با من چنین کرده حضور با خدای او
شبانگاهان به عشق او شدم غرق صفای دل
چه بارانی عجب ابری نخشکید از برای او
خدا ای مرحم دل ها ببین حال خراب من
بگو با گل دل بلبل شده مست از هوای او
چه خوش آرام می گفتم از او پنهان کنم حالم
ولی تابم به لب آمد بگو دل شد فدای او
به شوق روح سرسبزش به هر سو رفته ام اما
ندیدم یک نشان حتی ز درگاه خفای او
سکوت تلخ و سنگینم نیابد انتها دیگر
چه راهی هست جز باران در عشق جانفزای او
دل یاس پر از خونم دعای وصل می خواند
اجابت گر کند جانان دهم جان از برای او
اثر: سیده زهرا رحمانی
#سیده_زهرا_رحمانی #شاعرمعاصر #شاعر #معاصر #غنچه #ماه #غنچه_و_ماه #زهرا # عشق #شهید #خدا #باران #تنهایی #نور #تکیه_گاه #غم # آرامش #نور #نور_خدا #باران_نور #شعر #غزل @غزل_عشق #شکر #عاشقم #هنوز #نور #خدا #عشق #شهید #عشق_خدا #باران_عشق #شکر_عاشقم_هنوز #عشق_خدا #سیده_زهرا_رحمانی_یاس
#یاس
برگرفته از کتاب شکر عاشقم هنوز از سروده های سیده زهرا رحمانی