سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اگر دین از سیاست جدا بود، آن‌گونه که سکولارها می‌گویند، نباید انبیا و یارانشان کشته یا تبعید یا شکنجه می‌شدند

      «وَ یقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ الْحَقِّ     بقره 61     


اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، مردم به حضرت شعیب اعتراض نمی‌کردند که چرا مانع آزادی آنان در هرگونه تصرف مالی می‌شود

«قالُوا یا شُعَیبُ أَصَلاتُکَ تَأْمُرُکَ أَنْ نَتْرُکَ ما یعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فی‏ أَمْوالِنا ما نَشاءهود 87


اگر دین مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، حضرت یوسف خودش را برای خزانه‌داری مصر کاندیدا نمی‌کرد

. «قالَ اجْعَلْنی‏ عَلى‏ خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفیظٌ عَلیمٌ  یوسف55


اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، مردم از حضرت موسی آب نمی‌خواستند

. «وَ إِذِ اسْتَسْقى‏ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیناً قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ  بقره 60


اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، مردم از حضرت عیسی، غذا نمی‌خواستند

. «إِذْ قالَ الْحَوارِیونَ یا عیسَى ابْنَ مَرْیمَ هَلْ یسْتَطیعُ رَبُّکَ أَنْ ینَزِّلَ عَلَینا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ     مائده 121


اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، مردم از ذوالقرنین امنیت نمی‌خواستند

. «قالُوا یا ذَا الْقَرْنَینِ إِنَّ یأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً عَلى‏ أَنْ تَجْعَلَ بَینَنا وَ بَینَهُمْ سَدًّا       کهف 94


اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، انبیا به دنبال تأمین مسکن مردم نبودند

. «وَ أَوْحَینا إِلى‏ مُوسى‏ وَ أَخیهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِکُما بِمِصْرَ بُیوتاً وَ اجْعَلُوا بُیوتَکُمْ قِبْلَةً   یونس 87


اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، مردم از انبیا تعیین فرمانده نظامی را نمی‌خواستند

. «إِذْ قالُوا لِنَبِی لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِکاً نُقاتِلْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ  بقره 246


اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، خداوند به حضرت داود زره‌سازی نمی‌آموخت

. «وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ     انبیا 80


در قرآن، نفی طاغوت مقدمه ایمان است؛ یعنی تا طاغوت‌ها را زیر پا نگذاریم به ایمان نمی‌رسیم

. «فَمَنْ یکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یؤْمِنْ بِاللَّهِ    بقره 256


چگونه اسلام از سیاست جداست، در حالی که بزرگ‌ترین نامه‌های حضرت علی7 در نهج البلاغه نامه سیاسی است

.

چگونه اسلام از سیاست جداست، در حالی که اولین ماموریت حضرت موسی مبارزه با فرعون

«اذْهَبْ إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى  طه 24


و آزاد سازی مردم از اسارت بود

. «أَنْ أَرْسِلْ مَعَنا بَنی‏ إِسْرائیلَ  شعرا 17


در آیات قرآن، کلمات «لا تُطِعِ» (احزاب،1)، «لا تُطیعُوا»( شعراء، 151)، «لا تَتَّبِع» (مائده، 49)‏ و «لا تَتَّبِعُوا» (بقره، 168) بسیار به چشم می‌خورد

که فرمان عدم پیروی از طاغوت‌هاست.








تاریخ : سه شنبه 93/3/27 | 2:0 عصر | نویسنده : سیده زهرا رحمانی / Zahra Shia | نظرات ()

حدیث کساء چیست؟

می گن بخونی حاجت می گیری. شفا می گیری. مگه چی توش می خونی؟

باید بعنوان کسی که اسممون شیعست بدونیم

مسأله خیلی حیاتیه



 

این حدیث شأن نزول آیه تطهیره:

"انما یرید الله لیذهب عنکم رجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا"

زمانی که اهل بیت عصمت و طهارت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) شامل:

حضرت محمد(ص) امیرالمومنین علی(ع) فاطمه زهرا(س) حسن(ع) و حسین(ع)

در زیر کساء نشته بودند

خداوند در آسمانها به عزت و جلالش سوگند یاد می کند که

همانا آسمان و زمین و خورشید و ماه و دریا و افلاک را نیافریدم جز به محبت این پنج تن

جبرئیل پرسید کدام پنج تن؟

خداوند این چنین معرفیشان نمود:

"هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها"

 جبرئیل به اذن خداوند نازل شد و برای آنان تعریف کرد آنچه را که در آسمان رخ داده بود

و این آیه را نازل کرد:

" انما یرید الله لیذهب عنکم رجس اهل البت و یطهرکم تطهیرا"




نکات بسیار مهم:

اهل سنت می گویند این آیه در شان زنان رسول الله است.

دلیل روشن و کافی بر رد این ادعا:

اگر این چنین بود باید از ضمیر "کن" که جمع زنان است استفاده می شد و "عنکن" می آمد ولی "عنکم" آمده

"کم" ضمیری است که می تواند جمع مردان یا جمعی مخلوط از مردان و زنان باشد.

و نیز اگر این این ادعای نادرست، صحیح بود باید بجای "یطهرکم" از "یطهرکن" استفاده میشد  به همان دلیل بالا.

این ادعا به روشنی اشتباه است، چرا که زنان پیامبر همه زن بودند و نه مخلوطی از زنان و مردان!!!


مسأله بسیار مهم دیگر نوع کلام خداوند است در معرفی این پنج تن:

" هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها"

خداوند فاطمه را در مرکزیت قرار داده و پیامبرش محمد را که برترین مخلوق هستیست نیز به فاطمه نسبت داده.

در روایاتی داریم خداوند همه هستی را بخاطر پیامبر آفرید

پیامبر را آفرید چون علی را آفرید

و علی را آفرید چون زهرا را آفرید.

پس بدین علت پیامبر به زهرا(س) ام ابیها می گفت چون واقعا منشأ خلقت پیامبر فاطمه بوده.

پس شاید به این دلایل و شاید به دلایل بسیاری دیگر که نمی دانیم خداوند فاطمه را در مرکز این جمع پر نور قرار داده

تمام عالم به محبت این پنج تن آفریده شدند و در این بین فاطمه مرکزیت دارد.




در وصف فاطمه زهرا سلام الله علیها تنها می توان گفت:

فاطمه، فاطمه است...

و فهم ما توان فهم فاطمه را ندارد...


یا فاطمة اشفعی لنا فی الجنه! فانک عند الله شأن من الشأن...


اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها...

بعدد ما احاط به علمک... یا الله

 



درد اینجاست که آنها که فاطمه را کشتند می دانستند که فاطمه که بود

می دانستند خشم خداوند در خشم فاطمه است و رضایت خداوند در رضای اوست

می دانستند حق با علیست و علی با حق

به جنگ با که رفتند جز "خدا"

به جنگ با خدا رفتند و نام خود را گذاشتن: خلیفة الله!!!!!!!!!!!


 

 

 

چقدر دردناکه که اسممون شیعه زهرا و علیه

اما دانسته هامون در حداقل های ممکنه...


 

 

 

 

لعنت بر آنکه پایه گذار سقیفه شد

لعنت بر آنکسی که به ناحق خلیفه شد

 

لعنت بر آنکه بر تن اسلام خرقه کرد

این قوم متحد شده را فرقه فرقه کرد

 

تکفیر دشمنان علی رکن کیش ماست

هر کس محب فاطمه شد قوم و خویش ماست

 

یاعلی مدد

التماس دعا...






تاریخ : دوشنبه 93/3/26 | 9:0 عصر | نویسنده : سیده زهرا رحمانی / Zahra Shia | نظرات ()

بنده مومنم را به هر سو بگردانم برایش خیر است

پس باید به قضای من راضی باشد

وبر بلای من صبر کند و نعمت هایم را شکر گوید

تا او را نزد خود از صدیقین ثبت کنم...



بسم الله الرحمن الرحیم


ای محمد! (صلی الله علیه آله و سلم)

نام های مرا بزرگ بشمار و نعمت هایم را شکر گذار!

لطف هایم را انکار نکن و به غیر از من امید نبر و از غیر از من نترس!

هر کس که به غیر از من امید ببندد و از غیر من بترسد،

به چنان عذابی عذابش می کنم که تا کنون کسی را آنگونه عذابش نکرده ام.


در باب موسی علیه سلام:

(ای موسی) تا زمانی که در دنیایی بر نفس خودت گریه کن

و از رنج سختی های آن ترسان باش و زینت دنیا و زیبایی های آن مغرورت نکند.

موسی علیه السلام: ای خدای من، چیست پاداش کسی که چشم هایش از ترس تو پراشک شود؟

فرمود: ای موسی! صورتش را از حرارت آتش باز می دارم و در روز رسوایی، ایمنش می دارم.

ای موسی! با زبانی پاک و قلبی راستگو با من سخن بگو.

یاد مرا در شب و روز زیاد کن و هنگام یادم خاشع باش.


در باب داوود علیه السلام:

ای داوود! احسان های بی انتهای مرا به بندگانم یاد آوری کن!

چرا که آنها دوست ندارند مگر احسان کنندگان را...


در باب عیسی علیه السلام:

ای عیسی! دلت را برای من پاک کن و در خلوت هایت مرا زیاد یاد کن!

بدان که شادی من در این است که به درگاه من نیاز آری!

از دو دیده ات اشک ببار و از ته دل از من بترس!

در وقت سختی از من طلب آمرزش کن که من به داد گرفتاران میرسم

و بیچارگان را اجابت می کنم!

به درستی که من رحم کننده ترین رحم کنندگانم...

ای عیسی!

بیدار باش و از رحمت من هرگز مایوس نشو!

و همراه تسبیح گویان مرا تسبیح بگو و با گفتار نیکو تقدیسم نما!

ای عیسی!

دنیا زندانی تنگ و بد بو و نا هموار است!

و در آن تنها چیزهایی است که می بینی و آن نیز در اختیار جباران است!

مبادا به دنیا دل بدهی که هر نعمت آن زائل است و اندک!

ای عیسی!

چه بسیار است انسان و چه کم است شکیبا!

ای عیسی!

تو را سفارش می کنم به مهربانی!


در باب محمد صلی الله علیه و آله و سلم و عجل فرجهم:

ای محمد!

با مخلوقات  و آفریده های من مدارا کن!

ای محمد!

به عزت و جلالم سوگند!

بنده ای را که اراده ام باشد به او ترحم کنم، از دنیا خارجش نمی کنم مگر

تمام بدی هایش را برایش تصفیه کنم، با بیماری جسمش ، یا ترس دنیایش،

و باقی مانده را با مرگ سخت و شدیدش!

و به عزت و جلالم سوگند!

بنده ای را که اراده ام باشد عذابش کنم، از دنیا خارجش نمی کنم مگر

هر نیکویی انجام داده اش را برایش تصفیه کنم، با وسعت رزق،یا سلامتی

 و یا با امن و امان، و باقی مانده را با مرگ آسان!


هر گاه بنده ای اطاعتم کند او را به غیر خودم وا نمی گذارم!

هر کس گناهی مرتکب شود، و بداند و قبول کند

که من حق دارم او را عذاب دهم و یا ببخشایم، او را می بخشم!

ای محمد!

تو بنده من هستی و من پروردگار تو!

پس بر من متواضع باش و مرا پرستش کن و بر من توکل کن و به من اعتماد داشته باش!

به عزت و جلالم سوگند!

بر حریر و دیباهای بهشتی نخواهد نشست، هر آنکه نمازش را دیر بخواند!

ای محمد! بر برادرت علی بشارت بده هر کس او را دوست بدارد عذابش نخواهم کر د

و هر که او را دشمن بدارد رحمش نخواهم نمود.

ولایت علی بن ابیطالب حصار من است، هر کس بدان داخل شود از عذابم در امان است!

ای محمد!

اگر همه مردم بر ولایت علی متفق می شدند، هرگز آتش را نمی آفریدم!


منبع: کتاب کلیات احادیث قدسی








تاریخ : جمعه 93/1/29 | 5:0 عصر | نویسنده : سیده زهرا رحمانی / Zahra Shia | نظرات ()
       

.: Weblog Themes By BlackSkin :.