عبد واقعی، عرفان به پروردگار دارد
آیت الله انصاریان بیان فرمودند : امیر مؤمنان علی(ع) یک عبد واقعی بوده است و می‌فرماید :
«محبوب من، ترس از دوزخ من را وادار به عبادت تو نکرده است؛
طمع به بهشت هم محرک من برای بندگی نبوده است؛
نظر من تنها به بندگی تو است زیرا تو سزاواری که آفریده‌هایت بندگی تو را بکنند.
چرا امام علی(ع) در مصائب بعد از رسول الله که بر سر اسلام آمد، قیام نکرد؟
شرح نهج البلاغة: رُوِیَ عَنهُ [عَلِیٍ] علیه السلام أنَّ فاطِمَةَ علیها السلام حَرَّضَتهُ یَوما عَلَى النُّهوضِ وَالوُثوبِ، فَسَمِعَ صَوتَ المُؤَذِّنِ: أشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّهِ، فَقالَ لَها: أیَسُرُّکِ زَوالُ هذَا النِّداءِ مِنَ الأَرضِ؟ قالَت: لا. قالَ: فَإِنَّهُ ما أقولُ لَکِ.
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغة می نویسد: از على علیه السلام روایت شد:
روزى فاطمه علیها السلام او را بر نهضت و قیام، تحریک نمود.
پس، صداى مؤذّن را شنید که: أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه،
در این هنگام امام على علیه السلام به فاطمه علیها السلام گفت:
«آیا راضى مى شوى که این ندا از زمین، برچیده شود؟»
فرمود: نه.
حضرت علی (ع) فرمود: «این، همان [دلیلى] است که [درباره قیام نکردن خود] به تو می گویم».
شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج11، ص: 113
در پی تو می گردم
در به در
کوچه به کوچه
خیابان به خیابان
شهر به شهر
...
در پی نگاهی که عطر تو را بدهد
"نگاهت"
در پی نگاه تو ام
آرام جانم
تویی... که از جنس محبتی
از جنس عشق و نور و خدایی
تویی که ناب ترین عطر خداوندی
در جهانی که همه چیز را خریدارند... جز نور
و نور
پایان بخش همه دردهاست
تو را می خواهم
تویی که خود نوری
دلتنگم
و اسیر و گرفتار زندان غم انگیز دنیا
چقدر دنیا در غربت تو غم انگیز است
و همه ما عادت کرده ایم به دنیای تلخ آخر الزمان
چقدر سرنوشت ما غم انگیز است
همه وجودم به فدای یک نگاه فاطمیت
به فدای یک لبخندت
تویی که می توان در نگاه تو مرد و فنای در تو شد...
کاش در تو آب شوم
تمام شوم...
همه وجودم به فدای یک نگاه مهربان مهربان مهربان تو
ای مهربان ترین مرد مردستان خدا
ای یوسف بی همتای زهرا (سلام الله علیها)
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر
کلمات کلیدی:
یا صاحب الزمان (عج) ، یوسف زهرا، مهدی فاطمه ، مهدی موعود، منجی
دلم عشق می خواهد
تا آشوب کنم همه دنیا را
دلم نگاهت را می خواهد
تا آشوب کند... همه دنیایم را...
همه قلب و فکر و روحم را...
دلم عشق می خواهد
ای تویی که همه عشق منی
همه روح و روان منی
تمام آشوب شهر فکر منی...
آن دور ها
که مرا می نگری
و خطاهای بزرگ مرا سرزنش می کنی
و درد می کشی از همیشه بدتر بودنم
مرا ببخش
باورم کن
مرا و همه تنهایی ها و نیازهای بی جوابم را درک کن
دلم عشق می خواهد
دلم نگاه بی انتهای تو را می خواهد
دلم تو را می خواهد
...
چه خوش گفت شاعری دلپیشه
نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم
همه بر سر زبانند و تو در میان جانی
کلمات کلیدی:
یا صاحب الزمان (عج) ، یوسف زهرا، مهدی فاطمه ، مهدی موعود، منجی
سلام بر مهربان همیشه مهربانترینم
دیرگاهیست کمتر به یادم می آیی
به زبانم می آیی
تو کجا و "عشرتکده گناه آلود بی مقدار" "فکر خراب" من کجا
با همه خرابی هایم
چشم امیدم به چشمان پر محبت توست
ای مهربانتر از مادر
باز هم گوشه چشمی
لبخندی
...
آه
...
همه وجودم به فدای لبخند نگاهت
کاش برسی از راه های دور
کاش به چشمان ویران و آلوده ام رخصت دهی
به نگاهی...
این منم
همان عاشق خراب و گمراه دیرینه ات
بنگری
ننگری
بخواهی
نخواهی
تا همیشه عاشق تو خواهم ماند...
گاهی دلم میگیرد
از همه جاده هایی که بی تو دوام می آورند
از خودم
که هنوز بی تو زندگی می کنم
می خندم، جشن می گیرم، دعاهای شاد و رنگارنگ می کنم!!!
بی تو!!!
چقدر بی معرفتم به حق تو و حق همه عالم
و حتی حق خودم
زندگی دردناک آخرالزمان حق ماست اگر بی قرار تو نیستیم
تو برای زندگی دردناک ما دعا می کنی
دعای فرج...
و ما برای آمدنت بی خیال می گذرانیم!!!
و هیچ نمی کنیم!
جز دعایی از سر عادت همیشگی!
...
کسی زمان خواندن دعای فرج مضطر نمی شود
هق هقی نمی کند
بی قرار و بی تاب نمی شود
شبی را از بی قراری بی خواب نمی شود
و ادعای انتظارمان همه را خفه کرده...
کاش بی قرارت شویم
کاش بی خواب و بی تابت شویم
کاش برای فرجت دعا کنیم...
اللهم عجل لولیک الفرج
می نشینم
و برای آمدنت دعا می کنم
برای دیدنت
برای بوییدن عطر وجودت
برای بوسیدنت خاک قدمت هایت
بلند می شوم
و برای آمدنت دعا می کنم
گریه می کنم
و برای آمدنت دعا می کنم
می خندم
و برای آمدنت دعا می کنم
نفس می کشم
و برای آمدنت دعا می کنم
همه جان و مال و دار و ندارم را به قربانگاه عشق می آورم
و برای آمدنت دعا می کنم
ای ستودنی ترین بهشت عالم
پرچمت منتظر علمداریست
و هنوز 313 مرد در گورستان عالم به ثمر ننشسته
شرمندگی همه ما را بپذیر
اللهم انی اسئلک بسمک الذی یصلح به الاولون و الآخرون
ما را اصلاح کن
...
خدا را چه دیدی
شاید خرابی چون نیز مقبول تو شوم...
اللهم عجل لولیک الفرج
چیزی جز تو سیرابم نمی کند
تنها نگاهت
همین برای من کافیست
گاهی از دور... نگاهی... لبخندی...
چگونه دوریت را در روح و روانم هضم کنم؟؟؟
نمی توانم!!!
دلم آغوش تنگ تو را میخواهد
آغوش داغ از عشق و نور تو
دلم تو را می خواهد
به اندازه تمام دردهای قلب بی پناهم
و همه پیچ و خم های طاقت فرسای زندگی
وبه اندازه همه ابعاد بود و نبودم
به اندازه همه دل و روح و روانم
دلم تو را می خواهد...
دلم آغوش تنگ تو را می خواهد
مرا دریاب... مهربانترینم...