عیب از کجاست؟ غیبت او بی‌دلیل نیست
چون ذاتاً آفتاب، به مردم بخیل نیست
بعد از دو نیم کردن دل، پا بر آن گذار
این سینه کمتر از وسط رود نیل نیست
شاعر:....؟
یا رب الحجة
بحق الحجة
اشف صدر الحجة
بظهور الحجة
حرفی برای گفتن ندارم
جز دلتنگی
شرمندگی
دلتنگی
عاشقی
حرفی برای گفتن ندارم
جز اینکه عاشق محبت های بی حد تو ام
بگو که دوستم داری
قصه شاه و گدا را همه شنیده اند
بگو که هنوز مرا با همه بدی هایم
با همه کمی هایم
دوست داری
بگو که دوستم داری
یا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه)
فرزندم را نذر یاری قیام تو می کنم
او را برای فرج نزدیکت برگزین و هدایت و حفظ کن
یا علی اصغر... ای مسیح حسین... ادرکنی
اللهم عجل لولیک الفرج
سال که می گذرد
دلتنگ می شوم
برای چادرهایی که زیر آن نوکران تو نشسته اند
برای مساجدی که اشک نوکران تو می چکد
دیوانگانت ادعای پادشاهی می کنند
چرا که گدای درگاه تو اند
و تویی بهانه زیبای خداوند برای بخشیدن بندگانش
تو جور همه ما را کشیده ای
و بجای همه ما قربانی به وعدگاه عشق برده ای
و ما تنها اشک میریزیم و جوعه نوش جامی هستیم
که تو برایش و برای زنده ماندن و جوشیدن و خروشیدنش خون داده ای...
و کاش برایمان از خدا طلب معرفت کنی
تا با معرفتی عمیق اشکباران تو شویم
با معرفتی عمیق، جاودانه عاشق شویم و برایت جان دهیم...
ظهر عاشورا که شد، یادمان بیاید
"حسین ع ظهر عاشورا در زیر نیزه باران نماز جماعت گذارد"
ما ظهر عاشورا زیر علم حسین بی نماز نمانیم...!!!
با احترام به روز ولنتاین و همه مسیحیان موحد پیرو مسیح علیه السلام
و با احترام به کشیش والنتیوس که عشاق رو به عقد شرعی هم در میاورد
"در زمانی که پادشاه رم ازدواج رو برای سربازانش ممنوع اعلام کرد
و به همین جرم کشته شد"
(سالروز کشته شدن کشیش والنتیوس روز ولنتاینه)
ولی ما شیعه علی علیه السلام هستیم
و روز پیوند بلند مرتبه ترین عشاق هستی امیرالمومنین علی (ع) و فاطمه زهرا(س) روز عشق ماست
روز عشق بر همه عشاق جهان اسلام ناب محمدی (ص) مبارک
روز عشق مبارک
لطفا شیعیان و عشاق علی علیه السلام و فاطمه زهرا (س) کپی کنن.
روز عشق ما همچین روزیه.
ما صاحبان و وارثان فرهنگ متمدن جهان اسلامیم.
تا کور شود دنیای گمراه اعراب جاهل
و تمدن حیوانی غرب و صهیونیسم شیطان پرست خون آشام.
باتشکر
زهرا سادات طهرانی
مادر که باشی
آسمان حقیر است
دنیا کوچک است
"غم و گرفتاری و مشکلات" مستحق "فراموشی" اند
و تنها کودک توست که همه دنیاست
برای تو...
مادر که می شوی
عاشق میشوی
و کودکت همه قلب و فکر و هدف و احساس تو می شود
مادر که می شوی
چیز دیگری می شوی
و تصورش نیز برای دیگری غیرممکن است...
دنیای عجیبیست
مادر بودن...
برای آمدنت دنیا را به چالش می کشم
و تمامی درد ها را مرور می کنم
"دنیا به بن بست رسیده است"
و خیال بهشت موعود خواب زمین را ویران کرده
و تو بی قراری
و من و همه دنیا بی قرارند...
و باز دعا می کنی
و من و همه دنیا خواه و ناخواه تو را می خواهیم
همه تو را می خواهند
جز آن هایی که آنقدر ظلم کرده اند که فکر عدالت نابودشان می کند
و زمین پر از ظلم های عجیب و فجیعانه شده
حتی فرعون نیز خواب چنین ظلم هایی را نمی دید
...
برای آمدنت دعا می کنم
برای آمدنت بی قرارم
ای روح روانم به فدای قدم هایت
و تمام قلب بقربان یک لبخند زیبای فاطمیت
مهدی...
عجل الله فرجک الشریف...
اللهم عجل لولیک الفرج
سلامی از دور دست ها
از دوردست ترین مراتع عشق
تا شکوه زیبایی نگاهت...
سلام مهربانم
دلت کاش گاهی هوایم را کند
و تو
با همه شکوه عجیبت
به کلبه ویران دلم سری بزنی
و مرا با همه کمی هایم ... آه...
نگاهی
لبخندی
آزمونی از عشق...
سخت تر...
نفس گیرتر...
عاشقانه تر...
چه موج اشتیاقی به پا می کند دریای محبتت
و عمق نگاهت که هر عاشقی را آب می کند...
باز هم در آزمون هایت سربلند می شوم
با لحظه لحظه جان دادن
و روح کوچک من باید درد بکشد
درد های عمیق
تا بزرگ شود
آنقدر بزرگ شود تا درخور فنای در تو شدن شود...
آه نازنینم
یادش بخیر
گفتی نمی توانی
گفتم می توانم...
و چقدر سخت و زیباست لحظه لحظه جان کندن برای محبوب...
هر لحظه هزار بار برایت جان می دهم
زجر می کشم
متلاشی می شوم
اما رهایت نمی کنم
رهایت نمی کنم
من آفریده شده ام تا برای تو جان دهم
تا عاشق تو باشم
و همه لحظه هایم را خرج تو کنم
و حرامم باد اگر جز این شود
و چقدر تاوان پس می دهم برای همه ثانیه هایی که حرام جز تو کردم...
مرا ببخش
و مرا بپذیر
و مرا دوست بدار
و بگذار تا اولین فدایی نگاه بی انتهایت باشم...
مهربان من...
عاشقانه برایت می سرایم
با کوتاه ترین کلمات
و همه خوبی ها را برایت می خواهم
از عمیق ترین نواحی دلم...
و با شوقی عجیب نگاهت می کنم
ساعت ها...
و تو لبخند می زنی
و من فراموش می کنم تمام دردهایی را که برای داشتنت به جان خریدم
اما حیف...
تو هیچ وقت مادر نخواهی شد
و نخواهی فهمید که برای داشتنت چقدر درد کشیدم
و با چه عشقی سختی پروراندنت را حس می کنم
و چه لذتی می برم...
از پاییز گریزی نیست
نیاز چرخه زندگیست
بگذار زندگی با طبیعت خود پیش رود
...
اما خود را از سرمای آن بپوشان
زمستان آمدنیست
می آید و ... می رود.
در را ببند
شومینه را روشن کن
و لحاف پشمیت را تا روی سرت بکش
...
گاهی چند ساعت خواب بیشتر رو به راهت می کند
...
اما در گذر سرمای آن گیر نکن!
بهار از راه می رسد
...
اما حواست باشد
اگر بهار هایت را در حسرت "پاییز ها و زمستان های زندگیت" تلخ کنی
همه چیز را خراب کرده ای
پس بیدار شو
برقص
شکوفا شو
بخند
و باور کن
بهار در همین حوالی در انتظار توست...