تحت فشارم
در حالی که باید شاد باشم
تا کودک در رحمم نیز شاد شود
باید آرام باشم
آرام...
خدایا لطفا مرا آرام کن
وقتی نمی توانم مشکلاتم را حل کنم
وقتی فشار زندگی مثل تراکتوری مرا له کرده است
وقتی از همه چیز بریده ام
مرا آرام کن
آرامشی به جسم و قلب و روح و روانم ببخش
تا بپذیرم آنچه را نمی توانم تغییر دهم...
و شادم کن
وقتی بهانه ای نیست جز برای گریستن
بخاطر کودکی که در وجودم قرار دادی
کودکی که در نهایت بی گناهی از خون پر از درد و غم من تغذیه می کند
و با غم من غمگین می شود
بی آنکه بداند چرا؟؟؟
مرا آرام کن مهربانم
تنها بخاطر کودک بی گناهم مرا آرام کن
و شادم کن
ای مهربان ترین مهربانان...
"آدم اینجا تنهاست...
و در این تنهایی
سایه نارونی تا ابد جاریست..."
یاد سهراب بخیر
خدایا
خسته ام
از دنیایی که درگیر آنم
از زمانی که به تلخی می گذرانم
از غم های بی پایانم
آغوش گرم تو کجاست...
خسته ام
خسته ام
از خودم
از بازتاب اشتباهاتم
چه زمان مرا خواهی بخشید
و دعاهایم به اجابت محبتت خواهد رسید
و من آلوده خسته
کسی را جز تو ندارم
دستم را بگیر کمکم کن
الهی و ربی من لی غیرک؟
چه کسی را جز تو دارم؟؟؟
کمکم کن
مرا دریاب
معجزه کن... رب مهربانم...
دیرگاهیست بی نشانم
بی نشانی
گم شده ام
گم کرده ام... تو را...
می بویم عطر نگاهت را
نمی یابم
می پایم... در انتظار آمدنت...
در انتظار نگاهت... دعایت...
آه
آلودگی ام محشری به پا کرده
و تو نازنینم
کاش ندانی، از پرونده های سیاه من
و ستار العیوب را صدا می زنم
آبرویی گدایی می کنم
برای چشم هایم
قلب بیمارم
روح ناتوانم...
تا شاید باز عطر قدم های فاطمیت توتیای روح و روانم باشد...
تو می دانی
همه عاشقانه هایم آهنگ تو را دارد
سمت نگاهت نسیم می شوم
عاشق می شود
دیوانه می شوم
منم لیلای بی دلی که مجنون عطر نفس های توام
ای نازنین ترین زیباترین مهربانترین
چگونه عاشقت نباشم؟؟؟
شدنی نیست...
باور کن...
اللهم عجل لولیک الفرج
دلبر مظلوم و تنهای من
در پشت کدامین کوه نیایش می کنی؟
و رود خروشان اشک هایت، باران دل کدام سعادتمند رستگار است؟
سلامت می دهم از اعماق دل و جانم
ای وای که تمام دل و جانم لایق مهر تو نیست
ای همه روح و روانم به فدای نگاهت
برای کهنه گدای عاشق و خسته ات دعایی کن
و اگر دم عیساییت روحم را نوازشی دهد... آه محبوب من...
دستهای خسته ام بگیر
و دعایم کن
و تنها
تنها رهایم نکن
ای پدر همه یتیمان عالم..
چیزی جز تو سیرابم نمی کند
تنها نگاهت
همین برای من کافیست
گاهی از دور... نگاهی... لبخندی...
چگونه دوریت را در روح و روانم هضم کنم؟؟؟
نمی توانم!!!
خدایا تو را سپاس می گویم
بخاطر همه لطف های بزرگی که هیچگاه نمی بینم
سلامتیم
دوستان مهربانم
عشق بی انتهایی که به تو دارم
سجده هایی که بسوی تو پرواز می دهم
خدایا عاشق تو ام
بیشتر از همه ذره های وجودم
بیشتر از همه آسمانها
مرا ببخش اگر اغلب اشتباه می کنم
مرا ببخش
و همه چیز را بفضل و محبتت رو به راه کن
آمین یا الله
چقدر دلم هوای عصر خنک پاییزی را میکند
که در آغوشم بنشینی... عاشقانه!
غرق در نگاه هم شویم
در خنکای دلچسب پاییز
تا برایت رویایی ترین داستان ها را بگویم
و تو تنها لبخند بزنی
و با لبخند نازنینت همه دنیا را به پایم بریزی...
کودک زیبا و نازنین و مهربانم...
چشم انتظار تو ام
چشم انتظار مهربانی هایت
چشم انتظار آغوش گرم و پرمهرت
چشم انتظار نگاه پر از امیدت
چشم انتظار تپش های بی امانت
...
چشم انتظارتو بودن چه لذتی دارد!
از دلهره های بی تردید
دلهره های بی مرز
نگو که عاشقت نیستم
بی پروا عاشق تو ام
و نگاه وحشی و زیبایت
اما...
فقط خسته ام
...
دیشب باز هم دعا کردم
و منتظر اجابتم
...
باز به دور دست ها پرواز کرده ای
و نمی بینی سیل اشک هایم را
نگران من نباش
خداوند مرا در آغوش کشیده...